آخرالزمان را باور كنيم
«آخرالزمان» اصطلاحى است كه طى سالهاى اخير بارها شنيدهايم و هر چه پيش مىرويم بر كاربرد آن افزوده مىشود.
گرچه
آخرالزمان از اعتقادات خاص شيعه است و ريشه در تفكر اسلامى دارد اما منحصر
به مسلمانان نيست و معادلهاى اين كلمه، در اديان ديگر كاربرد وسيع و
متنوعى دارد. حتى در مكاتب و مباحث سياسى غير دينى نيز بحثهاى متعددى راجع
به آن صورت گرفته است.
آنچه كه در بين تمامى اديان و حتى مكاتب غير دينى راجع به «آخرالزمان»
مشترك است، اشاره به مقطعى از تاريخ انسان است كه در آن، بشر به عالىترين
برنامه و اسلوب اداره زندگى اجتماعى دست يافته و به وسيله آن فصل نوينى از
همزيستى متعالى توأم با صلح، آرامش، عدالت و رفاه جهانى را آغاز مىكند.
تأكيد اديان و فرهنگهاى متأثر از آن بر اجتماع انسانها در قالب «مدينه
فاضله»، «آرمانشهر»، «شهر سالم»، «اورشليم»، «اتوپيا» و... دقيقا مبتنى بر
همين اعتقاد است. البته يكى از وجوه تمايز اعتقاد به آرمانشهر و جامعه
موعود بر پايه اديان الهى با اعتقاد به اين موضوع بر پايه مكاتب دستساز
بشر (مكاتب اومانيستى)، ديدگاههاى ارائه شده در زمينه ريشه تأسيس چنين
جامعهاى است. پيروان اديان آسمانى، ريشه آن را در «ظهور منجى آخرالزمان»
مىدانند و پيروان ايسمهاى منحرف غير دينى، آن را ثمره سير تكاملى جوامع
انسانى دانسته و پايان تاريخ مىنامند.1
به هر حال آنچه مسلم و
انكارناپذير است، انتظار تمام عالم براى فرا رسيدن روز موعود و نجات انسان
از پليديها و زشتيها و آغاز حكومت صالحان بر كره خاكى است و البته
مترقىترين، كاملترين و صحيحترين باور، اعتقاد آخرالزمانى شيعه مبنى بر
ظهور امام دوازدهم(ع)، حجت غايب، حضرت ولىاللّهالاعظم، ارواحنا فداه،
مىباشد.
شيعيان براساس وعدههاى داده شده از سوى رسول اكرم(ص) و
ائمه طاهرين(ع) منتظر تحقق موعد قيام و ظهور قائم آل محمد(ع) هستند و براى
اين انتظار نيز تكاليف و وظايفى دارند. فرهنگ انتظار طى قرون گذشته، نيروى
محركه خيزشهاى بزرگ عدالتخواهانه و ظلم ستيز بوده كه قيام شكوهمند امام
راحل(ره) را مىتوان آخرين آن ناميد. از سوى ديگر روايات و متون متعدد،
نشانههاى مختلفى را براى مشخص نمودن احوالات آخرالزمان و اشاره به عصر
ظهور ذكر كردهاند كه اين بخش، هميشه مورد توجه خاص و عام بوده است.
در
سالهاى اخير مباحث پيرامون فرا رسيدن دوره آخرالزمان در ميان پيروان اديان
مختلف رشد چشمگيرى يافته كه اعتقاد به رجعت و ظهور مسيح در سال 2000
ميلادى در ميان برخى از فرق مسيحى، از آن جمله بود. همچنين اعتقادات
بحثانگيز مسيحيان انجيلى (مسيحيان صهيونيست و يهوديان درباره آخرالزمان و
طرح تفكرات جنجالى همچون نبرد آرماگدون (هرمجدون)، تخريب مسجدالاقصى و...
از اين دست است. ارائه عجولانه نظريههايى همچون پايان تاريخ، به منظور
منحرف نمودن تفكر فطرى منجى خواهى نيز دليل بر رشد همين باور ارزيابى
مىشود. البته هدف اين نوشتار پرداختن به اين دسته از مطالب نيست و واشكافى
آنها نياز به مباحث مشروح جداگانهاى دارد، اما توجه به موارد ياد شده
لازم است، تا بدانيم احساس فرا رسيدن آخرالزمان در تمام اديان شكل گرفته
است.
آنچه در اينجا مورد توجه است، باور نزديك بودن تحقق وعده ظهور
مهدى موعود(ع)، در بين اكثريت شيعيان و محبين خاندان عترت(ع) است. شواهد و
مستندات قابل توجه دلالت بر اين امر دارند كه اين مسئله از حد يك آرزو و
اميد صرف فراتر رفته و به لطف ذات احدى در حال فرا رسيدن و محقق شدن است.
انشاءاللّه.
به نظر مىرسد براى اثبات اين مدعا ذكر نكاتى كه در زير مىآيد كفايت كند:
اول،
آيةاللّه ناصرى در سخنرانىاى در مدينةالنبى كه در رجب سال گذشته صورت
گرفته مطالبى را در زمينه بشارت به نزديكى ظهور حضرت بقيةاللّه الاعظم(ع)
بيان كردهاند.
ايشان در اين سخنرانى ابتدا مطلبى را به نقل از حضرت آيةاللّه العظمى بهجت بيان مىكند و سپس خطاب به مخاطبان مىگويد:
خدا مىداند زمان ظهور نزديك است.2
دوم، حضرت آيةاللّه العظمى مكارم شيرازى فرمودهاند:
همانطور
كه براى حضرت مهدى(ع) يك غيبت صغرا و يك غيبت كبرا است؛ يعنى درست مانند
آفتاب [كه] وقتى مىخواهد پنهان شود ابتدا قرص خورشيد پشت افق پنهان مىشود
ولى هوا نيمه روشن است و كمكم اين روشنايى برچيده و تاريك مىشود، براى
ظهورش هم يك ظهور كبرا و يك ظهور صغرا است؛ مانند موقعى كه آفتاب مىخواهد
طلوع كند قرص خورشيد هنوز پيدا نشده اما هوا نيمه روشن است و بعد خورشيد
ديده مىشود. مرحله غيبت ايشان در دو مرحله واقع شده است و ظهور ايشان هم
ظهور صغرا و هم ظهور كبرا دارد. در ظهور صغرا توجه مردم به امام زمان(ع)
زياد مىشود و همه جا صحبت از امام زمان (ع) است و جلسات امام زمان(ع) پر
شور مىشود و بحثهاى امام زمان (ع) همه جا را مىگيرد. وضع طورى مىشود كه
مردم تشنه و آماده مىشوند. ما تصور مىكنيم كه در اين عصر و زمان؛ ما
انشاءاللّه در بينالطوعين ظهور حضرت مهدى(ع) قرار داريم. من فراموش
نمىكنم پنجاه سال قبل مؤسساتى كه به نام حضرت مهدى(ع) بود خيلى كم بود و
كتابهايى كه درباره حضرت مهدى(ع) نوشته شده بود به اندازه امروز نبود و سخن
از امام مهدى(ع) به اين گستردگى نبود، اگر كسى چهل يا پنجاه سال قبل مسجد
جمكران مىرفت در بهترين شبها ده يا بيست نفر بودند اما الان صدها نفر در
بعضى از شبهاى حساس هستند. ما به سوى طلوع كبرا پيش مىرويم.3
سخنان
فوق از بزرگانى است كه ما به راستگويى و تقواى آنها اعتماد كامل داريم و
ضمنا اين مطالب در لفافه و ابهام بيان نگرديده بلكه صراحتا نويد نزديك بودن
زمان ظهور را مىدهد.
در خصوص توجه خاص به امام مهدى(ع)، ذكر اين
نكته مناسب است كه در ديدارى كه حجةالاسلام رىشهرى نماينده ولى فقيه در
امور حج به همراه دستاندركاران حج گذشته، با مقام معظم رهبرى داشتند، آقاى
رىشهرى يكى از ويژگيهاى حج امسال را توجه ويژه حجاج تمام كشورها به امام
زمان(ع) برشمرد.4
اكنون سؤال اين است كه در اين شرايط وظيفه ما به
عنوان جامعه شيعى كه خود را پيرو و سرباز آن حضرت مىدانيم و نيز براساس
وعدههاى داده شده كه اصل سپاه حضرت مهدى(ع) متشكل از ما (ياران سيد
خراسانى كه 200 هزار تا يك ميليون نفر ذكر گرديده است) چيست؟
وظايفى
كه شيعيان در آستانه ظهور دارند، متعدد و مختلف است و لازم است كارشناسان
موضوع به تبيين، معرفى و تبليغ آن بپردازند. در اينجا بخشى از وظايفى مد
نظر است كه به گسترش فضاى منجىخواهى مىانجامد. آيةاللّه مكارم در ادامه
مطالب فوق، اين بخش از وظايف را برشمردهاند. ايشان مىفرمايند:
اگر
مىخواهيم به آن ظهور كمك كنيم، اين ظهور صغرا را توسعه دهيم. همين بحثهاى
مختلف درباره حضرت را ميان جوانان، بزرگسالان، زن ان، مردان، مسلمانان و
غير مسلمانان توسعه دهيم و به اينترنت بكشانيم. خلاصه با امواج، نام
مهدى(ع) را به همه دنيا برسانيم و اين ظهور صغرا را پررنگ كنيم تا نام حضرت
مهدى(ع) در همه جلسات حضور پيدا كند. من معتقدم اگر اين كار را بكنيم اين
يك مصداق عملى دعاى تعجيل فرج مىشود.5
بيان فوق، كليد اصلى راهكار
انجام وظيفه است و مابقى كار، اجرايى كردن آن است. در سالهاى اخير مكررا
مباحثى را راجع به «جنبش نرمافزارى» شنيدهايم، خصوصا در فرمايشات مقام
معظم رهبرى بارها به آن اشاره شده است. ما در حوزه مهدويت و انتظار ظهور
نيز نياز به چنين جنبشى داريم، البته از چند زاويه، كه سعى مىشود به
بخشهايى از آن به تفكيك اشاره شود:
1. يكى از مشكلات بزرگ جامعه
علمى ما، ترجمهاى بودن علوم در حوزه علوم انسانى خصوصا علوم سياسى و
جامعهشناسى است. ما در اين حوزهها مصرفكننده صرف توليدات غرب هستيم و
آنها نيز آنچه را كه براساس اهدافشان مىباشد تحويل ما دادهاند. غرب در
هجوم فرهنگى خود سعى در سكولاريزه كردن جوامع، خصوصا جوامع اسلامى داشته و
براى موجه جلوه دادن اين امر، ضمن موفق قلمداد كردن جامعه غربى، علت آن را
پايبندى به اصولى همچون ليبراليسم و سكولاريسم تبليغ كرده است. تأمل و دقت
در سياستگذاريها و واشكافى استراتژيهاى غربى به خوبى آشكار مىسازد كه آنها
از حربه جدايى دين از سياست فقط براى خلع سلاح جوامع غير غربى خصوصا
اسلامى بهره بردهاند و اين در حالى است كه خود دقيقا براساس آموزههاى
دينى و تصورات اعتقادىشان از آينده جهان (همچون اعتقاد آرماگدونى) به
برنامهريزى، سياستگذارى و تدوين استراتژى اقدام نمودهاند. لذا در گام
نخست بايد ضمن دورى جستن از باورهاى غلط و مسمومى كه به وسيله شبيخون
فرهنگى و استعمارى غرب در جوامع اسلامى رسوخ يافته، نسبت به بومى كردن علم
بر پايه اعتقادات اسلامى خصوصا در حوزه علوم انسانى گام برداريم.
2.
در گام بعدى، همين جنبش نرمافزارى مىبايست در حوزه علوم مهدوى شكل گيرد.
در اين زمينه بايد كارى گسترده و هدفمند بر روى احاديث و روايات برجاى
مانده پيرامون مسئله آخرالزمان و ظهور منجى و نيز پيشگوييها و اعتقادات
اديان و فرق مختلف در اين خصوص، به عمل آيد و سپس صحيح و ناصحيح آن از هم
جدا شده و براساس مطالب صحيح آن و با توجه به شرايط روز، اقدام به توليد
فكر، علم و فرهنگ انتظار شود. بايد اين باور را تقويت كنيم كه اعتقاد به
مهدويت مىتواند به مثابه برترين شاخص و منبع براى تدوين علم و استراتژيهاى
راهبردى در حكومت اسلامى عمل نمايد. با باور فوق به بازنگرى، بازخوانى و
بازنويسى سياستهاى كلان در عرصه داخلى و خارجى پرداخته و با برداشتى اصولى و
ضمنا واقعبينانه، تمامى حركتها را در راستاى زمينهسازى آنچه كه به آن
وعده داده شده است جهت دهيم.
3. دنياى امروز سراسر ظلم است و ستم و
بىعدالتى. فرياد دادخواهى مردم ستمديده و زجركشيده در تمام جهان بلند
است. مكاتب جنجالى كه با تبليغات، وعده رفع مشكلات و ايجاد جهانى بهتر را
مىدادند يك به يك به زبالهدان تاريخ پيوستند. جهان غرب كه ليبرال
دموكراسى را برترين نسخه اداره جوامع مىدانست و نويد پايان سعادتمندانه
تاريخ را مىداد، خود به شكست دموكراسى معترف است. سردرگمى و استيصال ثمره
لائيسيته در جهان به اصطلاح متمدن امروز است. فطرت حقيقتجوى انسانها ميدان
بروز يافته و دين ديگر مخدر به حساب نمىآيد بلكه كيمياى عصر حاضر است.
آشفتگى و پريشانى بر همه مستولى گشته و تمناى مصلح آخرالزمان مىرود كه به
خواسته تمام بشر تبديل شود. در چنين شرايطى بزرگترين وظيفه ما ترويج «منجى
طلبى» است. در عصر ارتباطات و با و جود ابزارهايى همچون شبكه جهانى
(اينترنت)، ديگر هيچ بهانهاى براى عدم ارتباط با جهان تشنه عدالت وجود
ندارد. بايد با ملل مختلف ارتباط برقرار كنيم. اشتراكات عقيدتى پيرامون
منجى و مصلح آخرين را كشف و تقويت نماييم. با تأكيد بر اشتراكات، اصل
منجىخواهى را تعميم داده، عمومى و جهانى سازيم. سپس در شرايطى به دور از
تفرقه، امكان معرفى منجى واقعى؛ يعنى حضرت حجة ابن الحسن(ع) را فراهم
آوريم. تأسيس پايگاههاى اينترنتى متعدد و متنوع، تأليف و ترجمه متون و
مقالات به زبانهاى مهم دنيا، برقرارى رابطه با مراكز عقيدتى، اجتماعى و
روشنفكران ملل مختلف، ايجاد امكان تبادل افكار و نظرات، درباره موضوع منجى و
مصلح جهانى و... اقداماتى است كه مىتواند با بسيج امكانات مالى و فنى و
توان علمى و اجرايى به مرحله اجرا درآيد. تا كنون دنياى غرب ما را به چالش
كشيده و با سوء استفاده از فناورى ارتباطى نوين به نشر افكار، عقايد و
توطئههاى خويش پرداخته است؛ اما از اين پس اين ماييم كه بايستى با استفاده
بهينه از همان ابزار تكنولوژيك، به اثبات برترى اعتقادمان راجع به
آخرالزمان، ظهور منجى و عدالت و صلح بىپايان بپردازيم. انشاءاللّه در آن
شرايط، پيروان راستين مذاهب الهى همنوا با شيعيان جهان، ظهور منجى موعود
را از خداى يكتا خواستار خواهند شد.
4. در كنار اين اقدامات، تكتك
ما بايد مطالعاتمان را درباره امام مهدى(ع)، عصر ظهور و اتفاقات و مسائلى
كه در آن زمان به وقوع خواهند پيوست بالا ببريم تا هنگام قرار گرفتن در آن
شرايط، هم از افتادن در گرداب فتنهها در امان باشيم و هم هر كداممان وظيفه
خويش را بشناسيم. بنا بر بسيارى از اخبار، اتفاقات متصل به ظهور از ماه
رجب آغاز مىشود و تا محرم بعد (بيش از شش ماه) و هنگام قيام قائم(ع) ادامه
مىيابد، ما بايد از هماكنون بر تمام اين دوره پر از تلاطم و شور اشراف
داشته باشيم تا به هنگام عمل، از ميزان خطا كاسته شود. ما بايد آسيبهاى
تفكر مهدوى را نيز خوب بشناسيم، يكى از آفتها و آسيبهاى جدى در سالهاى
اخير، جريانهاى انحرافى است كه مروج انتظار واپسگرا و مخرب هستند. واشكافى
اين جريانها كمك بزرگى به اصالت تفكرات حوزه ظهور خواهد كرد. ما بايد از
هماكنون نگاهمان را به دنياى اطراف تغيير دهيم و از پنجره مهدويت به تمام
تحولات جهان بنگريم.
ما بايد مهدى(ع) را باور كنيم.
:: بازدید از این مطلب : 268
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0